محمد یاسین خالهمحمد یاسین خاله، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره
نازنین خالهنازنین خاله، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

کبوترای بهشتی من

روزشمار ده روزه محمد یاسین

روز پنج شنبه آبجی مهربونم داشت درد میکشید تا مادر بشه از ساعت 5 صبح تا 8 صبح روز بعدش که دیگه فاصله درداش کم شد و خواهری رو بردیم بیمارستان ، خیلی مظلوم بود آجیم و زیاد از دردش نمی نالید تا من و مامانی ناراحت نشیم و غصه اشو نخوریم خیلی خانمی آجی فاطمه   روز جمعه 93/3/2 ساعت 12:30 ظهر شکفتن غنچه خوشبوی آجی فاطمه و دلخوشی همه ما بود ساعت یک نی نی رو آوردن من و باباش دیدیمش و تو خماریش موندیم تا غروب که باز هر دو شونو  وقتی با مامان بزرگ رفتیم ملاقات زیارت کردیم فاطمه تو یه لباس صورتی رنگ مثل فرشته ها شده بود که تو دستاش یه امانت الهی وول میخورد خیلی قشنگ بود اونروز مخصوصا اون لحظه که من و بابای یاسین نگران و منتظر پشت در بودی...
10 خرداد 1393

طلوع خورشید زندگی ما

سلام عسل من ،قشنگ من ،عزیز عزیزترینم الان که دارم این پستو می نویسم پشت درب بخش زایمان نشستیم با بابا علی منتظریم تو بیایی داریم هرچی دعا بلدیم میخونیم تا سالم و تندرست بیایی گلم ،بالاخره انتطارمون داره سر میاد الهی خاله فدات بشه دعا کن مامانی اذیت نشه زیاد ،خیلی خوشحالیم که داری قدم رنجه میکنی عزیز دلم بووووس، صدای نی نی داره میاد پرستار میگفت تو هم ان شاالله تا ظهر میایی، قربون اومدنت که تو تعطیلی میایی ههههههه ، ببخش زیاد نمی تونم بنویسم چون با اینترنت گوشیه عزیزم. عاشقتم     عکس از اولین لحظه دیدار خاله و بابا از روی ماهت بعد از تولدت   ...
2 خرداد 1393